دفترچه تاملات و مکاشفات



رُخ نمایی ماجرای نیمروز» و اعتراضات بعضا جهت دار

در هفتمین روز جشنواره فیلم فجر در قزوین، ماجرای نیمروز» محمد حسین مهدویان، که بیشترین تحسین ها، تقدیرها و ستاره ها را به خود اختصاص داده بود، با استقبال گسترده مخاطبان به نمایش درآمد. هم چنین جدیدترین ساخته هاتف علیمرانی به نام آباجان» هم که اتفاقا مانند ماجرای نیمروز» به ماجراهای دهه 60 می پرداخت، در سینما مهتاب قزوین» به رویت مخاطبان رسید.


حاتمی کیای نسل جدید

ماجرای نیمروز- محمد حسین مهدویان- 4 از 5

ماجرای نیمروز در ادامه دغدغه های ی- تاریخی محمد حسین مهدویان از لحاظ محتوایی و سبک و فرم ساختاری  داکیودراما (مستند- داستانی) قرار دارد؛ البته با چند تفاوت عمده نسبت به ایستاده در غبار» که فیلم جدید را در سطح بالاتری قرار داده است.

 فیلم ساز جوان، خلاق و پرتوان ما، این بار مستقیما به سراغ داستان گوییرفته و صرفا روایت  گر یک اتفاق مستند نبوده است. هم چنین با کلی بازیگر حرفه ای کار کرده و سراغ  بازیگرانی رفته که در حالت عادی آخرین پیشنهاد برای ایفای چنین نقش های سخت و جدی بودند.  چه کسی باور می کرد احمد مهران فر، جواد عزتی که به عنوان کمدین شناخته می  شوند، این چنین بازی های درجه یک و درستی ارائه دهند. ریسک این انتخاب و گرفتن بازی هایی مثال زدنی، از عهده هر کارگردانی در سینمای ایران بر نمی آید. این تفاوت ها علاوه بر امتیازاتی چون طراحی صحنه و لباس، گریم، موزیک، فیلم برداری، فضاسازی، جلوه های ویژه میدانی و. که همگی به صورت فوق العاده اجرا شده اند، ماجرای نیمروز را در حد یک فیلم عالی قرار داده است. این فیلم آنقدر خوب ساخته  شده که  مخالفان ی نظام جمهوری اسلامی و کسانی که شک و شبهه ای پیرامون وقایع دهه شصت دارند، هم همراه فیلم شده اند؛ می ماند آن هایی که عملا عناد دارند و حتی آنقدر روشنفکر بازی در می آوردند که برای مجاهدین با آن سابقه خشونت و فاشیسم و خیانت به میهن در زمان جنگ، حق قائل می شوند.

مهدویان به درستی در ماجرای نیمروز فضای ملتهب و خشن دهه شصت  را روایت می کند و جنگ با دشمن داخلی را سخت تر از دشمن خارجی (صدام) می داند. در این مذهب علیه مذهب، برادر علیه برادر و خواهر علیه خواهر می شورد و عواطف انسانی کم رنگ می شود و جان در مقابل عقیده رنگ می بازد. انتقال این فضای دهشت بار به نسل جوان امروزی، هدف مهدویان بوده است که به موضوع خوبی منتقل شده است.

 به راستی به این حاتمی کیای نسل جدید باید دست مریزاد گفت و منتظر شگفتی سازی های آینده اش شد.

یه جای کار می لنگه

آباجان- هاتف علیمردانی- 2.5 از 5

فیلم سازی مانند هاتف علیمردانی پس از تجربه های خوبی چون کوچه بی نام و به خاطر پونه، در جدیدترین ساخته اش به سراغ خاطرات خود از دهه شصت و بمباران مدرسه و شهید شدن هم کلاسی هایش رفته است. اما این حدیث نفس و حرکت درست، در فیلم نامه دچار اشکالات عدیده ای شده است که عملا زحمات بازیگران و فضاسازی درست فیلم را زیر سوال برده است و فیلم به دلیل عدم تمرکز بر روایت درست همان خاطرات و حشو و زواید فراوان نتوانسته به فیلم خوبی بدل شود.

داوری جشنواره و چند نکته؛ آب سربالا!

پس از اعلام نظر داوران در خصوص نامزدهای جشنواره، فضای سهمگینی علیه داوران، جشنواره و دولت به وجود آمده است. با توجه به اینکه همه فیلم در قزوین به اکران درنیامده است قضاوت درستی در خصوص رای داوران نمی توان اعلام کرد، اما فضاسازی های برخی رسانه های ضد دولتی و عموما دلواپس، ادعاهای مضحک بهروز افخمی و مسعود فراستی در برنامه هفت و پیگیری این خط خبری در رومه های کیهان و وطن امروز و سایت های خبری مرتبط، کار را از مقوله فنی و تخصصی به مسائل ی کشانده است؛ در این فضای غبار آلود، اخلاق و انصاف به کناری نهاده شده و همه چیز در بستر انتخابات و قدرت بررسی می شود.

شاید یکی از بهترین واکنش ها به اعتراضات بعضا غیر اخلاقی و سوءاستفاده ها از شرایط گل آلود فعلی، توسط کیوان کثیریان یکی از منتقدان سینمای کشور ارائه شده است. وی در یادداشتی به اعتراضات عجیب و غیر منطقی در کانال خود نوشت:

حالا ما، هی می گوییم جشنواره مشکل دارد و فهرست نامزدها نکته و گاف دارد و هیات انتخاب گیروگور داشته و غیره ولی.

۱. این دلیل نمی‌شود دوستانی که فیلمشان ضعیف است و اساسا حضورشان در بخش مسابقه فجر زیر سوال است و خودشان گاف هیات انتخاب به حساب می آیند، حالا علیه جشنواره بیانیه بدهند که ما توی جوایز و نامزدها کجاییم! شما برادر الان حضور فیلمتان جزو نقاط ضعف جشنواره است.

درست که آب دارد سربالا می رود ولی شما ابوعطا نخوانید لطفا!

۲. حرف آقای افخمی درباره تابعیت داوران به کلی زشت، بی‌ربط و شرم‌آور است. کسی حق ندارد به مسائل شخصی آدم ها کاری داشته باشد؛ آن هم در تریبون رسمی. اگر داوری مشکل دارد، بحث سینمایی و فنی است. نکاتی که آقای افخمی مطرح کرده و رسانه‌های جناح دلواپس دارند پی می‌گیرند، بی‌ربط به اعتراض‌های فنی و از منظر ی و اطلاعاتی است. درست که آب، گل آلود است برادر، ولی شما ماهی‌هایت را جای دیگر بگیر!

 


  روز پنجم جشنواره فیلم فجردر سینما مهتاب قزوین؛

گیر کردن و در جا زدن!


شروع مطلب با این توضیح که بنده موفق به دیدن فیلم های روز چهارم جشنواره در نشدم و با پیش فرض بد بودن فیلم دعوت نامه» که بعد از اکران بر روی آن اتفاق نظر وجود داشت، چیز خاصی از دست نرفت؛ منتهی تعریف از تکنیک انیمیشن» رهایی از بهشت» ترغیب به دیدن فیلم را برایم ایجاد کرد.

اما در روز پنجم جشنواره دو فیلم ایستگاه اتمسفر (اسم عجیب و نفروشی دارد) و اسرافیل به رویت مخاطبان رسید.

ایستگاه اتمسفر/ مهدی جعفری/ 2 از 5

فیلمساز کار اولی ما، یکی از فیلم برداران خوب سینمای ایران (خط ویژه، برف، عصر یخ بندان) است که البته از قدیمی های سینمای جوان ایران هم هست. در اولین فیلمش ( اسم آن را از نام ایستگاه مترو گرفته) و در ادامه فیلم های اجتماعی سینمای ما که در آن از دروغ، پنهان کاری و مشکلات مالی و . حرف ها زده می شود، ادامه دهنده سندروم سینمای اصغر فرهادی است که این روزها از فرط تکرار به اشباع شدگی رسیده است. فیلم البته به نسبت داستان خوبی دارد و البته تا انتها هم آن را روایت می کند و پایان خوشی هم در بردارد، اما ترکیب عناصر فیلم های فرهادی و دروغ هایی که شخصیت ها را در مخمصه می اندازد، دیگر تکراری شده و البته دقت و تبحر فرهادی در نگارش داستان و روابط علی و معلولی را هم ندارد. می ماند یک قرمان فداکار که مظلوم واقع می شود و در آخر هم مزد ایثارش را می گیرد، این مورد شاید یکی از معدود امتیازات فیلم اول مهدی جعفری در مقام کارگردان باشد.

کلمات کلیدی: فیلم برداری خوب، اشباع دروغ در طبقه متوسط، بدبختی های دامنه دار اقتصادی، تصادف یکباره و ناگهانی بدون پیش زمینه، شروع و خاتمه با قطار

اسرافیل/ آیدا پناهنده/ 2.5 از 5

به حتم کسانی که نوع ساخت و دغدغه های اجتماعی آیدا پناهنده» در اولین فیلمش، ناهید» را دوست داشته اند، اسرافیل» البته با توجه به زحمات قابل توجه در فیلم نامه برای روایت متفاوت داستان بارها گفته شده عشق های نافرجام قدیمی، مثلث عشقی و عاشق دل خسته» و . نمی تواند منجر به کاری جدید و پرقدرت شود و فیلم را عقب تر از ناهید» قرار می دهد. می ماند فضاسازی خانواده ای که نقش مادر روان پریش آن را مریلا زارعی به خوبی ایفا می کند، اما فراتر از این ها، اتفاقی و پیچشی رخ نمی دهد و تکرار مکررات مخاطب را خسته می کند. اما به هر حال نگاه فیلم ساز به مخاطب داخلی و توجه به روحیات نه در خصوص نوع ارتباط با جنس مخالف در نسل ها، از جمله نقاط قوت اسرافیل است که اسمش هم خیلی بد و شعاری انتخاب شده و می شد به هر نام دیگری فیلم را خطاب کرد.

جملات کلیدی: عاشق دل خسته. هدیه تهرانی سرد انگ نقش، پژمان بازغی نه چسب، تنوع لوکیشن خوب، مریلا زارعی مثل همیشه خوب، حق انتخاب دختران، فیلم برداری نه چندان خوب


شماره 17 سهیلا، بهترین تا اینجا

 در روزهای 15 و 16 بهمن، چهار فیلم رگ خواب» و یادم تو را فراموش»، شماره 17 سهیلا» و بن بست وثوق» در سینما مهتاب قزوین برای مخاطبان به نمایش درآمدند. در ادامه ریویو فیلم های جشنواره، به سر وقت فیلم های بد یادم تو را فراموش و بن بست وثوق می رویم و بعد آن به چرایی خوبی فیلم شماره 17 سهیلا و متوسطی رگ خواب اشاره می کنیم.

 یادم تو را فراموش/ علی عطشانی/ 1 از 5

این فیلم باید در راستای شخصیت هوچی گر و پرمدعای علی عطشانی، تهیه کننده و کارگردان فیلم بررسی شود. از این فیلم در هنگام تولید به عنوان عاشقانه ترین فیلم تاریخ سینمای ایران نام برده می شد و متاسفانه برخی خبرنگار نماها نیز بدون تحقیق، همین مطلب را کپی و پیست کردند. اما بدون تبلیغات دروغین، بدون شک فیلم ساخته شده یکی از بدترین فیلم های سینمای ایران است. فیلمی که به غیر از ده دقیقه آخر، همه چیزش از بازی ها، قصه، میزانسن، فیلم برداری، تدوین و. بسیار بد از کار درآمده است. کاش عطشانی به جای این همه ادعا و پروپاگاندا، فکری به حال یاد گرفتن سینما می کرد، قصه خوب انتخاب می کرد، بازی گرفتن را از بازیگر یاد می گرفت و به جای حاشیه، سراغ متن می رفت.

کلمات کلیدی: فاجعه، مازیار فلاحی فاجعه، حسین یاری بد، فیلم برداری افتضاح و فیلم هدر رفته و کلا فاجعه!!

رگ خواب/ حمید نعمت اله/ 2.5 از 5

راستش در جشنواره امسال بیشتر از رگ خواب» منتظر شعله ور» فیلم جدید تر نعمت اله بودم که البته به جشنواره نرسید. رگ خواب اما ادامه منطقی دغدغه های فیلم سر به مهر» کار مشترک هادی مقدم و حمید نعمت اله است. مضمون تنهایی یک زنِ مجرد خجالتی و کم رو که مدام با خودش حرف می زد در رگ خواب به داستان زن مطلقه ای بدل شده است که دل به یک عشق نیم بند می بندد و وقتی روی عدم عشق» را می بیند، به ویرانی و اضمحلال می رسد. وقتی نویسنده کار، همسر حمید نعمت اله باشد، حس نه فیلم و مواردی چون ترس از تنهایی، سرگردانی و بلاتکلیفی زن قصه تشدید می شود. اما راستش انتظارم از فیلم بیش از این ها بود. جاهایی ریتم فیلم از دست می رفت. روال برخی اتفاقات قابل باور نبود، جاهایی دیگر خسته می شدیم از بس فلاکت، تنهایی و بدبختی این زن را می دیدیم. تا این که در اواخر فیلم دیگر کار به جنون رسید و از استفراغ کردن و کتک خوردن و له شدن زن قصه هم می شد سراغ گرفت. دیگر روایت زن تنهای استرسی، افسرده و خل وضع، الکی غمگین که به سختی می خندند و بعد روایت اضمحال او برایم ددگی ایجاد کرد.

می ماند یک بازی بسیار حسی و ویران گر از لیلا حاتمی که به درون نقش فرو رفته است و هر سختی و فلاکتی را برای نقش خود پذیرفته است که جدا از کیفیت فیلم، بیننده را متاثر  می کند و به راستی رگ خواب اگر فیلم متوسط رو به خوبی شده است، این اتفاق را بیش از همه، مدیون خود ویرانگری لیلا حاتمی و البته شور و دیوانگی و به ته خط زدن حمید نعمت اله است.

کلمات کلیدی: زن مطلقه، عشق نیم بند، خل وضعی، استفراغ، سقط جنین یکباره، فیلم برداری خوب، لیلا حاتمی درخشان، سردرگمی و خسته گی مخاطب

بن بست وثوق/ حمید رضا کاویانی/  2 از 5

انگار یکی بخواهد کپی دست چندمی از فیلم های کیمیایی بسازد، آن هم با اعتماد به نفسی عجیب که 20 دقیقه اول فیلم را بی دیالوگ برگزار کند، در دهان شخصیت هایش سخنان گهربار و شاعرانه و لغوزهای کیمیایی وار فرو کند، و البته آن قدر ناتوان باشد که قصه تعریف کردن نداند. کارگردانی که به خاطر شیفتگی و توهم، فیلمی 125 دقیقه ای می سازد و مخاطب را شکنجه می کند. همه این ها دست پخت جناب کارگردان است که اصلا معلوم نیست برای چه کسی فیلم را ساخته است و این ادا و اطوارها در باب رفاقت و احترام های الکی را برای چه کسی تعریف می کند، وقتی قصه اش نیم بند است، فیلم ریتم ندارد و . . تقلید واقعا بد است، چه از کیمیایی و چه از فرهادی. خوبی دیدن برخی از فیلم های بد این است که به ما نشان می دهد برای ساخت فیلم های خوب، چه کارهایی نباید کرد.

بگذریم از این نکته که نماهای سیگار کشیدن در این فیلم، سر به فلک می کشد وآزاردهنده می شود و کسی هم فکری به حال این ضد تبلیغ نمی کند.

جملات کلیدی: عتیقه بازی، دیالوگ های گنده تر از دهان، عتیقه بازی، انواع مترادفات ادرار و البته حیف از قاب بندی خوب .

 شماره 17 سهیلا/ محمود غفاری/ 3 از 5

اما بهترین فیلم سه روز اول جشنواره در قزوین، شماره 17 سهیلاست. فیلمی به سیاق سینمای مستقل آمریکا با نمایش زندگی واقعی آدم ها در پرده سینما. سهیلا در شماره 17 سهیلا، دختر 38 ساله ای است که به دلیل شخصی (که تا آخر هم معلوم نمی شود) باید هر چه زودتر ازدواج کند تا از تنهایی و ترشیدگی» که آدم های جامعه به او لقب می دهند، خلاص شود. فیلم به وضوح دست روی بحرانی گذاشته است که چندین سال است جامعه ما را تهدید می کند و در نگاه عامه به شوهر کجا بود» تعبیر می شود. جای خالی داستان زندگی این دختران دم بخت که مدتی است از سن ازدواج شان گذشته است، در سینمای ما خالی بود. جدا از دغدغه و موضوع؛ اجرای درست فیلم چه از نظر فرم، لحن شوخ و شنگ، ریتم درست، بازی بسیار خوب زهرا داود نژاد که کاملا روان نقش را زندگی می کند، موضوع تلخ و دردناک فیلم را برای مخاطب عیان و خیلی ها را در فکر فرو می برد. نگاه آسیب شناسانه و اخلاقی فیلم و دادن هشدار از بحران های جنسی موجود در جامعه، دغدغه درستی است که باید به این موشکافی و انسانیت نویسنده و کارگردان تبریک گفت.

جملات کلیدی: چاقی، ترشیدگی، همسریابی،  عشق های قدیمی، تحقیر، پسرهایی دنبال دختر بزرگتر از خود، بحران جنسی و

 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خرید ساعت مچی لاگوست طرح کلاسیک مطالب اینترنتی jimt جدیدترین های اینترنت سلوک دانلود نرم افزار گرافیکی mahdyyar-year1385 بلاگ و روزمره ها نایاب ترین فایل ها در سون فایل چشم انتظارم